با پهلوان محمد ابراهیم آزمون رییس کمیته پیشکسوتان بیشتر آشنا شویم
زندگینامه ورزشی پهلوان محمد ابراهیم آزمون رییس کمیته پیشکسوتان انجمن کشتی باچوخه ایران
زندگینامه ورزشی(به نقل از سایت انجمن پیشکسوتان استان خراسان رضوی در بهمن نود و هفت)
قهـرمان و پیشکسوت کشتی خراسـان و ایران که از مسابقات کشتی باچوخه پا به عرصه ی میادین قهرمانی گذاشت
« به نام ایزد بیهمتـا»
با یاری خداوند متعـال و بزرگ ؛
بنا داریم از این پـس زندگینـامه، خاطرات تلخ و شیرین، حوادث زندگی، مقامهای قهرمانی، حرفهای دل و خلاصه آن چه خواندنی است از پیشکسوتان و قهـرمانان را همـراه با عکس و سایر مدارک آنان به رشتهی تحریـر درآوریم، در این راه جناب آقای مجیـد عباسی ریاست محترم کمیته چاپ و نشر انجمـن که خود از قهـرمانان با سابقه کشتی و به جهت صفات اخلاقی و پهلوانی مورد علاقهی وافر جامعـه کشتی میباشـد ما را همراهی خواهنـد نمود و قرار بر این شد که هر کدام از پیشکسوتان محترم کشتی که میـزبان نشست ماهانه میشود زندگینامه اش به رشته تحریر درآید .
و این روند ادامه خواهد داشت تا با یاری خداوند بزرگ در پایان کار این مجموعه به صورت کتابی ارزشمند بچاپ رسیده و به جامعه کشتی خراسان بزرگ تقدیم گردد.
بسم الله ما در اول قرآن است
رحمان و رحیم رخصت از یزدان است
عیبی نبود جـامعه مـردان پرخـون
خون نقش و نگار جامعه مردان است
بسمه تعالی
ورزش کنیم تا دارو مصرف نکنیم، چرا که ورزش بر هر درد بی درمان دواست
در دهه های اخیر کاهش تحرک انسانها که روندی روزافزون دارد به عنوان مشکل جوامع بشری مطرح شده است و متخصصان و پزشکان با بررسی وضع موجود این روند را مهمترین عامل بیماریهای خطرناک و نارسائی های بزرگ بهداشتی و حتی مرگ افراد می دانند به موازات این امر آمارها در سرتاسر جهان حاکی از آن است که برای مهار این مشکل دست یاری به مصرف داروهای مختلف و حتی رژیم های مقطعی حاصلی ندارد و اگر هم داشته باشد فرصتی کوتاه مدت خواهد داشت تنها راهی که صاحب نظران به عنوان داروی واقعی و مؤثر توصیه می کنند ورزش مرتب است سالیانی است که در کشور ما گروه قابل توجهی از افراد میانسال با موهای جوگندمی و سفید در میادین و اماکن ورزشی حضور می یابند که چنین نظری برای همه شوق انگیز است اما با نگرشی عمیق تر مشخص می شود که این عزیزان فقط به خاطر مقابله و با گریز از عوارض بیماریهایی که با آن مواجه هستند حرکات ورزشی در ساعاتی از روز را پذیرا می شوند هر چند که تاکید داریم همین امر در حد خود مهم و قابل توجه است زیرا موجب می شود نام و انگیزه ورزش در خانواده ها بیشتر مطرح باشد اما آنچه که کارشناسان بر آن پایبند هستند روآوری به ورزش از دوران نوجوانی است چرا که در این برهه از دوران زندگی روند سازندگی و تکامل اندامهای بدن شدت دارد و سوای آن نوجوانان با برخورداری از توانائی های جسمی از نظر روحی و روانی نیز به ویژگیهائی دست می یابند و همین امر موفقیت آنان را در زندگی تضمین می نماید.
ترک ورزش موجب بیماریهای گوناگون خواهد شد
ترک ورزش مسأله بسیار مهم است چرا که در این صورت یکباره کار اندامهای مختلف بدن که با شرایط خاصی همراه با ورزش رشد یافته اند دچار در هم ریختگی خواهد شد و نخستین واکنش در استفاده سلولها از اکسیژن که امری حیاتی است روی خواهد داد به این معنی که در دوران ورزش ذرات وجود ما از اکسیژن رسانی به خون در حد بالایی برخوردارند زمانی که خللی در این زمینه روی می دهد با کمبود این گاز زندگی ساز روبرو می شوند و این روند ضایعاتی بزرگ در تمام اندامها و اثرات مخربی خواهد داشت که اثراتش به سرعت در دستگاههای مختلف بدن ظاهر می شود از جانب دیگر اتکای به نفس و سایر ویژگی های روحی و روانی فرد از ورزش دور شده جای خود را به حالاتی می دهد که کمبودهای بسیاری در خود دارد بدیهی است که چنین فردی به هیچ عنوان نمی تواند جایگاه قبلی خود را حفظ کند چرا که ورزش و ورزشکاری واژه هایی هستند که در بطن خود همانگونه که اشاره شد پرورش دهنده خصلتهای جوانمردی و مردانگی می باشند که چنین خصوصیتی حالات انسانی را در ابعادی بسیار گسترده به افراد هدیه می دهد بحث در این عرصه فرصتی بیشتر را می طلبد و اینک تقاضا می کنم به این که اجرای توصیه کارشناسان را به کلیه والدین یادآور شده و از آنان بخواهیم که فرزندان دلبندشان را از همین امروز با ورزش آشنا کنند و همراه با آنان خود نیز ساعاتی از وقتشان را به ورزش اختصاص داده تا محفل خانوادگی شان را گرم تر از گذشته نمایند چرا که برخورداری از برکات ورزش محیطی دوست داشتنی و شادی بخش را پدید می آورد.
محمد ابراهیم آزمون
یا رب دل پاک و جان آگاهم ده
آه شب و گریـه سحـرگاهـم ده
در راه خود اول ز خودم بیرون ده
و آنگه بیخود به سوی خود راهم ده
شمه ای از زندگی نامه ورزشی و قهرمانی خود را به زبان ساده برای پیشکسوتان بازگو می کنم:
در سال ۱۳۱۹ در یک خانواده مذهبی و ورزشی در شهر کهن و پهلوان خیز در محله بازار قوچان متولد شدم و به اعضاء دیگر خانواده،که چهار برادر و دو خواهر بودند اضافه شده و باعث خرسندی پدر و مادرم گشتم و نام مرا محمدابراهیم نهادند.
وقتی که کم کم پا به عرصه نونهالی و نوجوانی گذاشته و در یکی از مدارس شهرستان قوچان مشغول فراگرفتن علم و دانش شده در حین درس و تعلیم و تربیت در مدرسه و محل با بچه ها و همکلاسی های خودم همیشه مبارزه تن به تن داشتم و آنها را دعوت به کشتی گرفتن و مبارزه میکردم. تا اینکه در دوران دبیرستان متوجه شدم که شوق ورزش باستانی و کشتی در وجودم شعله ور شده و مرا دائماً به آن سوی سوق می دهد. و از طرفی هر روز رفتن از خانه به مدرسه و برعکس راه می پیمودم همیشه از مقابل درب باشگاه ورزشی و باستانی بنام باشگاه پهلوانی که به محل ما نزدیک بود عبور می کردم و جوانان برومند و شجاع شهر خودم را میدیدم که ساک بدست وارد سالن کشتی و باشگاه ورزشی می شدند که یک نوع حسادت به من دست می داد که آیا می شود من هم روزی با این جمع ورزشکاران وارد باشگاه ورزشی شده و با آنان ورزش و زورآزمائی کنم، گاهی اوقات از شب تا صبح در فکر کشتی بودم و تا صبح خواب کشتی و مبارزه را می دیدم و همیشه در این تلاش بودم تا بتوانم روزی وارد این زورخانه و سالن کشتی شوم و به آرزوی دیرینه خودم که عالمی ساخته بودم برسم. تا اینکه روزی توسط مربی تربیت بدنی دبیرستان خودم مرا جهت تمرینات کشتی به باشگاه پهلوانی دعوت کرد و من هم از خداخواسته به امر ایشان لبیک گفته و آن روز که این خیر را شنیدم یکی از بهترین روزها و ساعات زندگی من بود قبول کنید که دل تو دل نداشتم و نمی دانستم که باید آن روز را تا عصر چگونه سپری کنم تا وقت باشگاه شود و در تمرینات کشتی شرکت کنم، سریع بعد از تعطیل شدن مدرسه خود را به خانه رسانده و با وسایل مختصر ورزشی که داشتم در ساکی گذاشته و عازم باشگاه پهلوانی شدم تا با حریفان و ورزشکاران شهرم روبرو شوم و در تمرینات آنان شرکت کنم.
بیا تا دست از این عالم بیدارم
بیـا تـا پای دل از گل برآریم
بـیا تـا بـردباری پیشه سازیم
بـیا تـا تخـم نیـکوئی بکاریم
شروع تمرینات کشتی
در آن روز پائیزی بود که شروع تمرینات کشتی خودم را با حریفان و زیرنظر مربی وقت باشگاه که پهلوان قربان محمد بهادری و آقای پهلوانی که از مشوقین کشتی بنده بودند آغاز کردم. آن روز با تمام ادب و فروتنی وارد باشگاه ورزشی شده و خودم را معرفی کرده و با اجازه مربی خودم قدم به صحنه ورزش کشتی گذاشتم و به بزرگترین آرزوی خودم که سالها فکر می کردم رسیدم چون با تمام وجود این ورزش کشتی را دوست داشتم با علاقه زیاد و پشتکاری فراوان دنبال می کردم و در تمام تمرینات سخت و غرورآفرین این ورزش را با تمام وجودم انجام می دادم و رضایت کامل مربی خودم را جلب می کردم و
به پیشکسوتان احترام بگذارید.
ایشان هم به من امید می داد که شما قهرمان خواهی شد و باید مرتب این تمرینات را ادامه داده و از هیچ گونه فعالیت کشتی دور نباشید. من هم با جدیت فراوان و با پشتگرمی خانواده هر چه بیشتر در این راه از خود فداکاری و مایه می گذاشتم تا اینکه از دیگر دوستان و حریفان خودم پیشی گرفته و نسبت به آنان با تجربه تر شده و می توانستم در مسابقات کشتی داخلی شهرم خودنمائی کنم و ضمناً برای پیشرفت خودم و راضی بودن خانواده ام در قسمت درسی هم فعالیت خوبی داشتم به هر حال در هر دو جبهه می جنگیدم تا هر چه زودتر به آن آرزوی قهرمان شدن که داشتم دست پیدا کنم. در همین سالهای ورزشی و درسی پدر و مادرم هم مرا تشویق کرده و حامی من بودند در همین جا از آنان تشکر فراوان دارم.
به گفته مربیان و پدر و مادر خود که هدفی جز پیشرفت و موفقیت شما را ندارند توجه مخصوص داشته باشید.
شرکت در اولین مسابقه آموزشگاهها در سال ۱۳۳۴
با تمرینات منسجم و فشرده توانستم در مسابقات آموزشگاههای قوچان در بین حریفان و رقبای خود عنوان اولی را کسب کرده و جزو تیم آموزشگاههای قوچان شوم و در مسابقات برون شهری شرکت نمایم.
در سال ۱۳۳۴ همانطور که عرض کردم در باشگاه پهلوانی زیر نظر استاد بهادری تمرینات مرتب و منسجم خود را شروع کرده و در عرض کمتر از دو سال توانستم جزو اعضاء تیم کشتی آموزشگاههای قوچان شده و در مسابقات استانی آموزشگاههای خراسان که در عید نوروز در شهرستان فردوس برگزار می شد شرکت کنم به حول قوه الهی توانستم با کمک مربی خودم در وزن خود با تمام تجربیات کمی که داشتم به مقام سوم استان دست پیدا کرده و به مدال برنز مسابقات نائل شوم و تقریباً با دستی پر از این میدان رزم به
شهر خودم به آغوش خانواده خود برگردم و دوباره به تمرینات خودم رونق داده تا بتوانم در میدانهای بزرگتری شرکت کرده و موفق شوم. چون از این دوره از مسابقات تجربیات زیادی برای پیشرفت کارم بدست آورده بودم. که در مسابقات بعدی و تمرینات به من کمک شایانی کرد.
از خود پسندی پرهیز کنید.
خوشدل نشوی از آنکه عنوان داری
یـا آنکه نژاد از کی و ساسان داری
بایست برهنه همچو شمشیر شوی
تـا جـوهر خویش را نمـایان داری
سال ۱۳۳۷
در سالهای ۱۳۳۷ و ۱۳۳۶ زندگی زیاد برایم جالب و راضی کننده چون بعد از تحصیلات روانه خدمت مقدس سربازی شدم و بعد از دوره آموزشی به کردستان منتقل شده و در شهر کوچکی بنام سقر مشغول خدمت نظام گشتم ولی خوشبختانه وقتی جستجو کردم دیدم باشگاه ورزشی و سالن کشتی خوبی دارد و جوانان زیاد در این شهر پهلوان خیز مشغول تمرینات کشتی می باشند بنده هم از پادگان اجازه گرفته در تمرینات کشتی آنها شرکت کردم ولی چونشهر کوچک بود از نظر مربی خوب در این شهر وجود نداشت
که کم کم در تمرینات جوانان به بنده رجوع می کردند و راجع به فنون و تمرینات و کشتی سوال می کردند جوری شده بود که تقریباً بنده شده بودم مشکل گشای جوانان آن شهر و جورائی هم مربی آن ها بودم و در ضمن این کار تمرینات خودم را هم مرتب و منظم انجام می دادم به طوریکه توانستم در آن سالها آمادگی خوب پیدا کنم و بدنی آماده و پرتوان داشته و در همان سالها در مسابقات استانی و بعد هم کشوری از استان کردستان شرکت کردم و به مقام قهرمانی نایل آمدم.
سال ۱۳۴۱
باید بگویم که بعد از پایان خدمت سربازی جوری با کشتی گیران جوان شهرستان سقز انس گرفته بودم و آنها به بنده علاقه خاصی داشتند که همان سال ۱۳۴۱ مرا به عنوان مربی کشتی شهرستان استخدام کردند و بنده بعد از سربازی در همان محل به تمرینات کشتی به جوانان آنجا مشغول شدم که در تابستان همان سال به مسابقات استانی رفتیم که بنده هم کشتی می گرفتم و هم مربی کشتی گیران تیم خودمان بودم و توانستم با کشتی های قدری که گرفتم جزو تیم کردستان در مسابقات کشوری که در تابستان همان سال در پایتخت ایران تهران برگزار می شد شرکت کنم و کشتی های قابل قبول گرفتم و چند پیروزی پی در پی بدست آوردم و در این دوره از مسابقات که بنده در وزن ۶۲ کیلوگرم شرکت کرده بودم به مقام چهارم کشور برای اولین بار رسیدم که از خودم و تمرینات و کشتی هائی که گرفته راضی بودم و باعث شادی و تداوم تمرینات من می شد و آینده خوبی را برای گرفتن سکوی کشتی های قهرمانی برایم آسان می کرد.
مردم داری ارزشش از دینداری بیشتر است.
آنکه در وصـف پاکی را ذاتش
احتیاج دلیل و حجـت نیست
نگـم وصـف ذات میمونـش
تزانکه او را بر وصف حاجت نیست
سال ۱۳۴۳
در این سال که از کردستان به قوچان نقل مکان کرده بودم و تمرینات خودم را در زادگاه مقدس خودم ادامه می دادم شنیدم که مسابقات در مشهد بنام جام روزنامه خراسان در راه است و ضمناً پهلوان تختی هم در این مسابقات جهت تماشا به مشهد می آید و بنده هم به مشهد عزیمت کرده تا این مسابقات بزرگ را که قهرمانان تمام خراسان در آن روزها شرکت داشتند از نزدیک مبارزه آنها را تماشا کنم. وقتی به مشهد رسیدم به تقاضای مربی خودم در این مسابقات بزرگ شرکت کردم و تماشاچی نبودم قسمت این بود چون از آمادگی نسبی خوبی برخوردار بودم در سالهای ۱۳۴۳ و ۱۳۴۲ تمرینات مناسب و خوبی داشتم و تقریباً آماده این مسابقات بودم و به لطف پروردگار خودم توانستم تمامی حریفان را یکی پس از دیگری شکست داده و قهرمان جام روزنامه خراسان شوم در وزن ۶۸ کیلوگرم مبارزه می کردم با وجود پهلوانان زیادی به مقام قهرمانی دست پیدا کردم.
باید توضیح دهم که در همان سال ۱۳۴۳ مسابقات چند جانبه در استان مازندران برگزار می شد و خراسان هم در این مسابقات قرار بود شرکت نماید. برای شرکت در این تورنمنت تیم خراسان نفرات اول جام روزنامه خراسان را شرکت داد. که بنده در وزن ۶۸ کیلوگرم این مسابقات از تیم خراسان شرکت داشتم و توانستم با روحیه مضاعف و تلاش فراوان به سکوی قهرمانی این دوره از مسابقات که در شهرسازی برگزار می شد برسم و افتخاری دیگر برای استان و خودم به ارمغان بیاورم و میتوانم بگویم که تمامی حریفان خودم که از نفرات زبده و آماده کشتی بودند با قدرت شکست دهم و جای حرف و حدیثی نباشد.
خاطره ای از مسابقات ساری
یک خاطره کوچک از این مسابقات به عرض می رسانم چون وقتی به شهرسازی رسیده و حریفان وزن ۶۸ کیلوگرم را مربیان من دیدن برای بنده شانسی در نظر نداشتن و فقط میگفتن اگر آزمون بتواند مقام پنجم یا ششمی برای تیم کسب نماید ما با نفرات خوب دیگری که داریم احتمال قهرمان شدنمان زیاد است یعنی مربیان نسبت به کشتی و مسابقه من زیاد امیدوار نبودند ولی من با خودم عهد کرده که کشتی های حساب شده و قوی بگیرم تا به مقام خوبی دست پیدا کنم و مربیان و تیم کشتی خراسان را شاد نمایم و به سکوی قهرمانی برسانم که این همت بنده و کمک خداوند متعال باعث شد که نظریات منفی مربیان نقش برآب شود و بنده را در سکوی قهرمانی دیدن و باعث خوشحالی آنها هم شد و تیم خراسان با صلابت تمام به قهرمانی آن جام دست پیدا کرد.
هنگام گرفتن جوایز خود از مقامات شهرستان سقز
یا رب از دلهای ما شور محبت را مگیر
این توکل این توسل این ارادت را مگیر
هستی ما بستگی دارد به عشق اهل بیت
هر چه میخواهی بگیر از ما ولایت را مگیر
سال ۱۳۴۳
در این سال مسابقات قهرمانی استان خراسان بزرگ در شهرستان گناباد برگزار می شد که بنده در وزن ۶۸ کیلو کشتی آزاد از تیم شهرستان قوچان در این مسابقات شرکت داشتم که بحول قوه الهی توانستم تک تک حریفان قدر خودم را که از سرتاسر استان خراسان بزرگ شرکت داشتن شکست داده و بدون باخت به مقام قهرمانی وزن ۶۸ کیلوگرم خراسان انتخاب شده و در مسابقات قهرمانی کشور همان سال شرکت نمایم که در این مسابقات تیم قوچان را مربی ارزنده این شهر جناب آقای پهلوان قربان محمد بهادری این تیم قدرتمند شهرستان قوچان بودند که جا دارد از زحمات فراوان این مرد بزرگ و نامدار تشکر و قدردانی نمایم.
در موقع باخت ناامید نشوید بلکه سعی کنید علت شکست را پیدا کنید.
گر مرد رهی میان خود باید رفت
وز پای فتاده سرنگون باید رفت
تو پای به راه درنه و هیچ مپرس
خود را بگویدت که چون باید رفت
سال ۱۳۴۴
باید بگویم که بنده در سال ۱۳۴۴ با توان کوشش فراوان توانستم در باشگاه پاس مشهد عضو شده و جزو تیم کشتی پاس مشهد باشم در مسابقات انتخابی باشگاههای مشهد که شروع شده بود از باشگاه پاس مشهد شرکت نموده بین تمام حریفان خود مقام اول را کسب نموده و جزو تیم شهرستان مشهد باشم که این تیم در مسابقات استانی که در شهر زیبای کاشمر برگزار می شد و تمامی شهرستانهای خراسان بزرگ شرکت داشتند من هم در وزن ۶۸ کیلوگرم از تیم مشهد شرکت داشته باشم و توانستم در آن سال با تمام توانایی خودم مبارزه کنم ولی متأسفانه مقام بهتر از دومی را بدست نیاوردم و جزو تیم منتخب خراسان نشدم که در مسابقات قهرمانی کشور که در تهران برگزار می شد باشم علت اینکه نتوانستم به مقام اولی استان دست پیدا کنم آن بود که به علت گرفتاری شغلی و گرفتاری خانوادگی زیاد در تمرینات شرکت نداشتم و همین جا بود که با خودم عهد کردم که انشاءالله در سال آینده و در مسابقات بعدی بتوانم به سکوی اولی استان دست پیدا کنم و جزو منتخبین تیم خراسان باشم.
فعالیت من در سال ۱۳۴۵
مسابقات سال ۱۳۴۵ در مرداد ماه در شهرستان زیبا و خوش آب و هوای اسفراین بر پابود این شهر به تازگی در آن سالها از شهرستان بجنورد جدا شده و خود به صورت شهر زیبائی در آمده بود که بنده در وزن ۶۸ کیلوگرم در این دوره از مسابقات استانی شرکت داشتم و توانستم که بر سکوی اول مسابقات استانی سال ۱۳۴۵ دست پیدا کرده و گردن آویز طلا را از آن خود سازم و باید عرض کنم درفینال مسابقات روز آخر استاندار وقت خراسان باتمان قلیچ رئیس تربیت بدنی محمد تقی جعفریان و فرماندار و فرمانده ژاندارمری و جمعی از بزرگان آن شهر در فینال این مسابقات حضور داشتند که در آخر مسابقات مدالها و احکام ورزشی بوسیله استاندار و جعفریان به قهرمانان اهدا شد مسابقات خیلی در سطح بالا و در حال و احوال خوبی برگزار شد که تمام این زیبائی و جلال مسابقات برمی گردد و به زحمات فراوان مرد اول کشتی خراسان آقای کریم محمدیان که در آن زمان سرپرست ومدیر تیم های کشتی خراسان را به عهده داشتند.
تجلیل از پیشکسوتان و قهرمانان کشتی خراسان،پهلوان شورورزی- پهلوان وفادار- پهلوان گلمکانی- پهلوان محمد خادم- پهلوان محمدرضا طالقانی – و رئیس فدراسیون والیبال وقت جناب آقای داورزنی
از رقیبان خود همیشه به نیکی و بزرگی یاد نمائید.
افتخار شرکت در مسابقات است نه در برد.
یا رب تو مرا به نفس طنّاز مـده
با هر چه به جز توست مرا ساز مده
من در تو گریزان شدم از فتنه خویش
من آن توام مرا به من بازمده
قهرمانی کشور تبریز سال ۱۳۴۵
همانطور که ذکر شد در مسابقات استانی سال ۱۳۴۵ بنده مقام اول را کسب کرده و در قهرمانی کشور که در تبریز آذربایجان شرقی برگزار می شد رفتیم ولی بعداً به بنده گفتن که شما معلوم نیست که کشتی بگیری یا نه چون آقای محمد خادم که هم قهرمان کشور و جهان هستند باید کشتی بگیرند شما به صورت تماشاچی خواهی بود و باید بگویم که در آن سال آقای خادم هم کمی از تمرینات دور بود و آسیب دیدگی جزئی هم داشت که برایش شرکت در مسابقات کمی مجهول بود به هر حال وقتی به تبریز رسیدیم و بنده هم در حال رژیم بودم چون ۶ یا ۵ کیلو از وزن بدن خود را باید کاهش می دادم در حال وزن کم کردن بودم و هنوز هم از آقای خادم خبری نبود ولی از طرف آقای محمدیان که مربی تیم خراسان بودند بوسیله مرحوم آقای ثابتی (علی تارزان) به من خبر دادند که شما نیاز به وزن کم کردن ندارید و آقای خادم کشتی خواهند گرفت بنده هم رژیم خود را به هم زده و از کاهش وزن خود منصرف شده بعد از یکی دو روز که مسابقات کشتی فرنگی تمام شد شب روز بعد که وزن کشی کشتی آزاد شروع می شد به بنده خبر دادند که آقای خادم کشتی نمی گیرد ضمناً باید کشتی بگیری از ساعت ۱۲ شب تا ظهر موقع وزن کشی بنده بوسیله یکی از دوستان و کمک علی تارزان شروع به وزن کم کردن شدیم بالاخره با تمام مشکلات و سختی ها توانستم خودم را به وزن مطلوب برسانم باید بگویم که نه انرژی داشتم و نه روحیه مناسب کشتی چون حدود یک هفته همه اش در حال اضطراب و نگرانی و دودلی قرار داشتم و با وزن کم کردن آن روز با فشار زیاد بدنی دیگر میل به کشتی و مسابقه چندان در من شعله ور نبود به هر حال مسابقات شروع شد و بنده در کشتی اول مقابل حریفم بازنده شدم ولی در دوره های بعدی که کمی به خود آمدم و چون گرفتم چند تا از قهرمانان خوب استانهای دیگر را توانستم شکست بدهم ولی متأسفانه نتیجه خوبی نتوانستم بگیرم تیم خراسان فقط مرحوم صحرائی از خراسان مقام دوم را کسب کرد و بقیه مقام مناسبی بدست نیاوردم و این باخت تیم خراسان هم برمی گردد به تصمیم گیری غلط مربی که گاهی پیش می آید ولی باز هم خدا راشکر که در کشتی فرنگی توانستیم با اندک امتیازی کمتر از تیم تهران به مقام دومی برسیم.
در گذشته قهرمانان نام آوری بوده اند که فراموش شده اند سعی کنبد در مردم خاطره خوب و خوش به جا بگذارید.
مرگ یهتر باشد از غم مردم ناشاد را
تلخ باشد بعد شیرین زندگی فرهاد را
بهر نقش لوح سینه هر سخن شایسته نیست
ضبط خاطر کرد باید گفته استاد را
سالهای مبارزه باشگاهی ۱۳۵۴ تا ۱۳۴۶
در این سالها از عمر کشتی بنده که به مبارزه با رقیب های خودم بودم تمرینات فراوانی جهت روبروشدن با حریفان را انجام دادم. باید عرض کنم در این چند سال متوالی که در مسابقات بین باشگاههای مشهد شرکت داشتم و تیمها و نفرات قدر و قدرتمندی در آن مسابقات حضور داشتند و تمام کشتی گیران نسبت به باشگاه های خود متعهد و متعصب وابسته بودند کشتی های سخت و مشکلی باید با حریفان متعدد انجام می دادند هم برای کسب مقام قهرمانی باشگاهی و هم برای برد کاپ قهرمانی برای باشگاه خودشان، خوشبختانه بنده در این چند سال و چند دوره از اینگونه مسابقات کشتی باشگاهها به فضل الهی توانستم هر ساله به رقیبان سرشناس و قدر و نامی خودم یکی پس از دیگری غلبه کنم و با شکست آنان در سکوی اول باشگاهی مشهد قرار بگیرم.
از مرگ نترسید زیرا تلخی آن از ترس اوست. (سقراط)
رژه پیشکسوتان کشتی که در مسابقات قهرمانی کشور در مشهد برگزار شده است.
به خاطر داشته باش که با چه کسی کشتی دارم را فراموش کنی سعی داشته باش خوب مبارزه نمائی.
سرمای سخت و خستگی گرما چشیده ام
پـس رنجها کشیدم از این چـرخ چنبری
درگـیـر ودار کـشتی و در چـرخ زندگـی
گـاهی به خاک رفتم و گاهی به سروری
اسامی باشگاههای شرکت کننده مشهد عبارت بودند از :
دارائی- پاس- راه آهن – لشکر ۷۷ مشهد- آتش نشانی- کشتارگاه- تاج- شهربانی- باشگاه بهرامی و چند باشگاه دیگر که حضور ذهن ندارم. اینجانب جزو اعضاء باشگاه پاس مشهد بودم که در آن موقع حاج آقای احدیان و سرهنگ لطفی مربی و سرپرست این باشگاه بودند با مربی گری آقای احدیان که برای بنده و تیم پاس مشهد زحمات فراوانی کشیده اند جا دارد در همین جا از زحمات و تلاش و راهنمایی ایشان برای من انجام شده تا بتوانم در چند سال متوالی بین باشگاهها مقام قهرمانی اول را کسب کنم با تمام فروتنی و افتادگی از ایشان تشکر و قدردانی کرده و همیشه دعاگوی ایشان و خانواده محترم او هستم با آرزوی سلامتی و به روزی و شادکامی برای ایشان و خانواده محترمشان را از درگاه خداوند منان مسئلت دارم.
از تعصب زیاد و بی جا خودداری کنید.
مسابقات باشگاهی مشهد می باشد که در حال جوائز دادن تیمسار بنی اعتماد به نفرات برتر
از قهرمانان و پهلوانان گذشته همیشه به نیکی یاد کنید.
ما گدایان سر کوی توایم رحیم
مفرد اینم به درگاه تو ای فرد قدیم
نظر ما همه بر لطف تو و رحمت توست
دل و جان وقف سؤال کرم و منت توست
سال ۱۳۴۹
در سال ۱۳۴۹ فروردین ماه مسابقات انتخابی استان خراسان در سالن مهران مشهد برگزار می شد که در آن سال بنده که به تازگی در وزن بالاتری یعنی ۹۰ کیلو شرکت می کردم و با حریفان جدید و قدری روبرو می شدم در این دوره از مسابقات بنده با تمام سرافرازی توانستم با این حریفان سخت کوش مبارزه تنگاتنگ داشته باشم و آنها را یکی پس از دیگری که مردان بزرگی بودند شکست داده و در سکوی قهرمانی قرار گیرم و بر افتخارات کشتی خودم را در یک وزن بالاتر بود اضافه نمایم.
سعی نکیند در موقع باخت دیگران را مقصر بدانید.
در مسلخ عشق جز نکودار نـکشند
رو به صفتان ز شت را نـکشند
گر عاشق صادقی ز مردن مهراس
مردوار بود هر آنکه او را نکشند
سال ۱۳۵۰
در سال ۱۳۵۰ مسابقات استانی در تابستان گرمی در شهرستان تربت حیدریه برگزار شد که من در وزن ۹۰ کیلوگرم جزو تیم مشهد الرضا بودم با اینکه در این وزن حریفان قوی و متعددی بودند بار دیگر بنده در سکوی قهرمانی این وزن جا گرفتم و بر مدال طلای مسابقات استانی دست پیدا کردم و افتخاری دیگر برای شهرم و خودم بدست آوردم.
از دوستی با مردم بدنام خودداری کنید.
افتادگی آموز اگر طالب فیضی
هرگز نخورد آب زمینی که بلند است
سال ۱۳۵۰
باید بگویم که در سال ۱۳۵۰ من در تیم کارگران مشهد عضو بوده و مسابقات قهرمانی کارگران ایران که در تبریز آذربایجان شرقی برگزار می شد و من هم در وزن ۹۰ کیلوگرم در جامعه کارگری کشتی گرفتم که با اینکه حریفان قدر و خوبی از تمام استانهای ایران در این مسابقات حضور داشتند توانستم به مقام دوم کشور نایل آیم و مدال نقره بسنده کنم و به عنوان یادگاری از مسابقات پرافتخار کارگری سهمی داشته باشم و یک بار دیگر با سربلندی به شهر خودم باز گردم.
در موقع باخت ناامید نشوید بلکه سعی کنید علت شکست را پیدا کنید.
یا رب برهانیم ز حرمان چه شود
راهی دهیم به گوی عرفان چه شود
بس گر که از کرم مسلمان کردی
یک گبر دگر کنی مسلمان چه شود
سال ۱۳۵۱
در سال ۱۳۵۱ مسابقات استانی با تمام سختیهای که داشت آن بود که هنوز در شهرستانها سالن سرپوشیده درست نشده بود و مسابقات در هوای آزاد در صحن یکی از مدارس شهر برگزار می شد و تشک ها هم از جنس برزنت درست شده و گرم و سوزانده بود ولی با تمام این کاستی ها مسابقات با شور و شوق برگزار می شد و محیط گرم و پهلوانی بود آن سال مسابقات در تابستان گرم در شهرستان زیبای سبزوار برگزار می شد و در محیط باز و با هوای گرم و پرگرد و خاک و با بادهای کویری تقریباً مبارزه خیلی سخت و طاقت فرسا بود. من در این دوره از مسابقات توانستم به سکوی اول قهرمانی استان دست پیدا کنم که این پیروزی برای بنده در وزن هشتم اتفاق افتاد و جزو تیم منتخب استان شدم که باید در مسابقات قهرمانی کشور شرکت می کردم که بسیار راضی و خرسند بودم.
مشتاق گل از سرزنش خار نترسد
حیران شده یاد ز اغیار نترسد
منصور دلاور که کند ترک سر خویش
از خنجر خونریزی و سردار نترسد
سال ۱۳۵۱ مسابقات کشوری تهران
این مسابقات در تهران سالن هفت تیر (محمدرضا شاه) برگزار می شد و من در وزن هشتم ۹۰ کیلوگرم شرکت داشتم و چندین کشتی سخت و طاقت فرسا انجام دادم که بر همگی آن حریفان چیره شدم که در فینال به کشتی گیر تهران به نام آقای روز بهانی رسیدم که برای مقام اول و دومی با یکدیگر مبارزه کردیم این مبارزه بین بنده اسماعیل روزبهانی بعد از سه تا سه دقیقه که به پایان رسیده نتیجه ای جز مساوی برای هر دوی ما نداشت و نتیجه را مساوی اعلام کردند و نتیجه جدول که بررسی شد در کل کشتی ها من از نظر جدول به مقام دوم دست یافتم و آقای روزبهانی قهرمان اول شناخته شد در آن موقع جدول کشتی نواقص فراوان داشت که این یک مورد هم از آن نواقص به حساب می آید.
چون نمی توانید همه عمر کشتی بگیرید و قهرمان شوید این فکر را بکنید که شما منهای کشتی چه دارید ؟ وجود شما غیر از کشتی یعنی چه ؟
۱- اسماعیل روزبهانی تهران ۲- ابراهیم آزمون خراسان ۳- مجید زمانی اصفهان
رفقا و دوستان خود را همیشه به درستکاری و پرهیزگاری تشویق کنید.
جهانی را توانی از محبت یار خود سازی
محبت کن که دشمن از محبت یاد می گیرد
تشکر و قدردانی
همانطور که گفته بودم زادگاه من شهرستان قوچان بود و در باشگاه پهلوانی غیر از تمرینات کشتی که در خدمت استاد قربان محمد بهادری سپری می کردم بعضی از شبها مخصوصاً در ماههای رمضان در معیت استاد ورزشهای باستانی آقای پهلوانی این ورزش زیبا و باطراوت که با نام الله و ائمه اطهار و بزرگان انجام می شد از نظر روحیه و قوی شدن بدن من هم شرکت می کردم که اثر زیادی از نظر ایثار و گذشت و مردانگی در من به وجود می آورد و مرا در تمرینات شدید کشتی و مسابقات مختلف کمک شایانی می کرد. چون من در وزنهای مختلف یعنی از ۶۲ کیلوگرم تا ۹۰ کیلوگرم در چند وزن کشتی می گرفتم این ورزش باستانی بود که به من اراده خاصی می داد و توان من را جوری می ساخت که بتوانم در برابر حریفان ورزبده و سنگین خودم دوام داشته و با آنان به راحتی مبارزه کنم و بر اکثر آنها فائق آیم. و چیزی از نظرات قدرت و سرعت از آنها کم نداشته باشم در همین جا از استاد خودم آقای پهلوانی که تمام جوانی خود را برای تقویت ورزش باستانی و کشتی قوچان صرف کرده و باعث رشد ورزش قوچان حتی ایران گشته تشکر و قدردانی کنم چون می توانم به جرأت قسم یاد کنم موجودیت کشتی و قهرمانی قهرمانان کشتی ورزش باستانی در سطح استان و ایران درخشیدند و در تیم های ملی ایران شرکت داشتند همگی مرحون زحمات این مرد بزرگوار باشیم این مردان عبارتند از آقایان و پهلوانان قربان محمد بهادری- رضا بهادری- صحرائی- خسرو بهرامی- بهنود راضیان- نخودچی- رستمی- مدرس- مهرافروزیان- خاکنشین- شادفر و بنده و عده دیگری که همگی از این مکتب درس گرفته اند.
آنکه میتواند نسبت به نیکی دیگران ناسپاس باشد از دروغ گفتن باکی ندارد. (شیللر)
بزرگداشت برای پیشکسوتان خراسان رضوی در عکس استاد محمدیان پدر کشتی خراسان و پهلوان آزمون و پهلوان توکل دیده می شوند.
هیچ موقع حریف را کوچک نشمارید.
به روز ناتوانی گر به محتاجان کرم کردی
قدر مردانگی در ناتوان بودن علم کردی
مربیگری در دانشگاه فردوسی مشهد
در سالهای ۱۳۵۴ و ۱۳۵۵ بود که کم کم از حال و هوای تمرینات کشتی و قهرمانی آن هم به علت گذشتن سن کشتی در بنده نمایان شد چون علاقه زیادی به این ورزش عامه پسند و پهلوان ساز از نظر انسانی و اجتماعی از ورزش کشتی دست نکشیده و با خودم فکر کردم که اگر دانسته ها و تجربیات خود را که در سالهای زیادی بدست آورده ام اگر بتوانم به جوانان این مرز و بوم منتقل کنم و در راه پیشرفت ورزش پهلوانی و مردمی بنده هم سهم کوچکی داشته باشم و با این تفکر و تصمیم گیری به کار مربیگری پرداخته، و در همان سال ۱۳۵۴ به تعلیم و تربیت کشتی دانشجویان در دانشگاه مشهد مشغول شدم. بعد از چند سالی متوجه شدم که هر چه بنده زحمت می کشم بعد از مدتی که باید از زحمات کار خودم نتیجه بگیرم این زحمات به هدر رفته و نتیجه ای به کشتی مشهد و دانشگاه ندارد. چون که بعد از چند سالی که از تمرینات این دانشجویان می گذرد و موقع نتیجه گیری می شود آنان به درس خود پایان داده و مدرک تحصیلی می گیرند و از شهر مشهد کوچ کرده و به دیار خود می روند و در نتیجه زحمات بنده بی پاسخ می ماند این بود که کار مربی گری در دانشگاه را کنار گذاشته و کار و زندگی خودم مشغول شده ولی هیچ گاه از خدمت به کشتی و کشتی گیر قافل نبوده و نیستم چون کارهای بیرون از کشتی نیز سنگین است و وقتی برای این کار یعنی مربیگری نمی ماند به صورت دیگری به این جوانان کمک کرده و راه خودم را ادامه می دهم. به صورت مشاور – دبیری و کارشناسی در امر کشتی با هیأتهای کشتی و باستانی همکاری نزدیک دارم. باید عرض کنم که در این سالیان درازی که از کشتی گیری و مربیگری کناره رفته ام و به صورت مدام با هیأتهای مختلف ورزشی در پست های مختلف مشغول خدمت به این جوانان وطن بوده ام باید یادآور شوم که با پست های هیأت رئیسه ورزش باستانی و کشتی پهلوانی و راه اندازی انجمن کشتی پیشکسوتان خراسان و مشاوره ها در امر مسابقات کشتی و جامهای ورزشی همواره در کنار این عزیزان هستم.
اگر معاشرت با کسی که قادر به حفظ اسرار و رموز زندگی خود نیست پرهیز نما. (افلاطون)
تیم کشتی شهرستان قوچان به همراه مربی تیم پهلوان قربان محمد بهادری و چندی از بزرگان مملکتی و تیم های شرکت کننده شهرستان های دیگر استان
افراط در هر کاری زیان آور و زشت است.
درخت دوستی بنشان که کام در ببارآرد
نهال دشمنی برکن که رنج بی شمار آرد
پندی از کهنه سواران مرشدین و پهلوانان و پوریای ولی :
اگر پرسند پهلوان چه کسی را می توان گفت پاسخ خواهید شنید که به دوازده خصلت زیر آراسته باشند :
۱- ترس از خدا ۲- متابعت از شرع ۳- تن قوی ۴- دل دلیر ۵- زبان خوش ۶- خردی کامل ۷- صبری تمام ۸- علمی به کمال ۹- جهدی دائم ۱۰- خلقی پسندیده ۱۱- دوری از حرام ۱۲- نعمتی بر دوام
مرحوم جهان پهلوان تختی و ابراهیم آزمون
یک روز مرا از این بیابان ببرید
از خاکی بهت شوره زاران ببرید
تا محضر سبز آب را دریابم
و چشمان مرا به باغ باران ببرید
تشکر و قدردانی
اینجانب در مدت پانزده سالی که در کشتی جهت قهرمانی تلاش کردم و در مسابقات زیادی از قبیل کشتی باشگاهها- استانی و کشوری شرکت داشته ام و مقامهای فراوانی در این رشته ورزشی بدست آوردم جا دارد که چند تن مربیان دلسوز و زحمت کش خودم که بی ریاح برای بنده زحمات فراوانی کشیده و سختیهای زیادی برای آموزش بنده با تمام جان و دل از خود مایه گذاشته و در تربیت بنده کوشا و جدیت داشته اند در همین جا از تمامی آنها قدردانی و تشکر ویژه ای داشته باشم و برای آنها آرزوی سلامتی و عمری با عزت و به روزی نمایم. باید عرض کنم این افراد تعداد زیادی هستند ولی بنده به چند نفر آنها که بیشتر از دیگران زحمت مرا کشیده اند اسم می برم : ۱- استاد قربان محمد بهادری ۲- استاد کریم محمدیان ۳- حاج آقای احدیان ۴- حاج آقای پهلوانی و خانواده خودم. از همگی کمال تشکر و قدردانی را دارم، باشد که بتوانم زحمات این عزیزان را در آینده کمی جبران نمایم و با این جمله گفته های خودم را پایان دهم بگویم که دوستتان دارم و همیشه در قلب من جا دارید خدا یار و یاور شما باشد.
گفتم دل و جان در سرکارت کردم
هـر چیز کـه داشتـم نثارت کـردم
گفتا تو که باشی که کنی یا نکنی
ایـن من بودم که بیقرارت کردم
امکانات کم در کشتی قدیم
باید با صداقت بگویم در زمانی که من و هم سن و سالانم تمرین کشتی می کردم و خودمان را برای کشتی و مبارزه با حریفان آماده می ساختیم کشتی و امکانات به صورت فعلی نبود. که کشتی از سن نونهالی شاید هم پائین تر از نونهالی شروع می شود به نوجوانی- جوانی- بزرگسالان و حتی پیشکسوتان ختم می شود و در دوران این سالهای تمرین مسابقات مختلف در رده های مختلف و تعداد زیادی مسابقات به عنوان باشگاهی- آموزشگاهی در گروه های نونهالان- نوجوانان- جوانان و بزرگسالان آزاد و فرنگی در سطح شهرستان- استان- کشور برگزار می شود. حال آنکه در قدیم و زمان ما دو سری مسابقه بود آموزشگاهها- بزرگسالان و گاهی هم ارتش ها و کارگران بود یک مسابقه به عنوان استانی و یک مسابقه هم به عنوان کشوری برگزار می شد که نفرات اول این مسابقات به عنوان تیم ملی کشتی ایران انتخاب می شدند و در مسابقات آسیائی- یا جهانی و یا المپیک شرکت می کردند تقویم کشتی با همان دو سه مسابقه در سال به اتمام می رسید که باز دوباره تمرینات و آمادگی برای شروع سال بعد می شد. در آن زمان هم نه سالن سرپوشیده ای بود نه تشک و سونا و دیگر وسایل مسابقات کشتی که تمرینات در شهرهای کوچک زجرآور و کشنده بود ولی علاقمند فراوان داشت و بیشتر از همه کم بود مربی با تجربه و با کلاسی و با سواد کم بود و بیشتر روی تعصب فراوانی که بود به این کار مشغول می شدند بدون هیچ مزد و اجرای کار کشتی را براه می انداختن تا جوانان این مرز و بوم را از هر حیث آماده و برتر نگهدارند یادشان گرامی باد.
نظم و انظباط را در زندگی روزمره شعار خود قرار دهید.
محمد نصیری قهرمان وزنه برداری جهان و المپیک در این عکس همراه با ابراهیم آزمون می باشد.
اشخاصی که هرگز وقت ندارند آنهایی هستند که کمتر کار می کنند.(شوینهاور)
با نفس ستمکار به جنگم هردم
در بـحـر خـودم تنـهایـم هـردم
روباه بود و حرص و هوا در نظرم
در بیشه اندیشه پلنگیم هردم
حریفان ارزنده اینجانب که با آنان مبارزه کردم
در دورانی که من در صحنه کشتی و مبارزه بودم و حریفان مختلفی از شهر و استان و کشور داشتم که همگی از پهلوانان وقهرمانان طراز اول استان و کشور بودند که هر کدام از آنها برای خودشان یلی به شمار می رفتند و نیز در صحنه کشتی برو بیائی داشتند برای تشکر و قدردانی از مبارزه ای که با بنده داشتند و برد و باختی برای من داشت به همگی آنها افتخار می کنم و خاطراتی تلخ و شیرین از این قهرمانان در هنگام مبارزه داشته ام یادشان و خاطراتشان گرامی باد.
باید بگویم که اسامی تعدادی از آنها که به خاطر دارم عبارتند از آقایان و پهلوانان و قهرمانان روز بهانی- شاهین بهزادی- محمد زمانی- علی دقت پور- حیدری- محمد خادم- فرخ تورانی- جلال نبی نجار- غلام عاقل تر- رضا بهادری- رضا احدیان- قاسم ثباتی- احمد بهمنی- گل چمن- یعقوبی- محمد فخرائی- قربان محمد محجوب- رحمان نیازی را می توانم نام ببرم از همگی آنها تشکر میکنم.
اگر مردم بفهمند آزادی چه نعمت بزرگی است هرگز آن را از دست نخواهند داد. (محمد حجازی)
تشکیل انجمن پیشکسوتان کشتی خراسان رضوی
باید عرض کنم چون می دیدم کشتی گیران و قهرمانان وقتی از این ورزش جدا می شدند کمتر از یکدیگر با خبر بودند به این فکر افتادم که با دوستان پیش کسوت جلسه ای برگزار و به این نتیجه رسیدیم که انجمن کوچکی تشکیل دهیم تا با این کار و گردهمائی بتوانیم هراز گاهی با قهرمانان و پیش کسوتان و دوستان قدیمی دیداری داشته و اگر احیاناً کسی گرفتاری و یا مشکلی داشته باشد بتوانیم با کمک و هم فکری یکدیگر آن ناراحتی را برطرف سازیم و هم صله رحمی باشد به همین جهت با چندتن از ورزشکاران قدیمی جمع شده و مشورت کردیم و به این نتیجه رسیدیم که انجمن کشتی پیشکسوتان مشهد را با هم فکری یکدیگر راه اندازی کنیم و بعد از مدتی دوباره مثل روزهای قبل در کنار هم باشیم و همیشه از سلامتی یکدیگر جویا شویم.
این انجمن بعداً با هم فکری و کمک و مساعدت آقایان سرهنگ عظیمی- پهلوان عاقلتر- حاج آقای احدیان- استاد محمدیان- آقای محمود قشنگ- چنگیز عامل- نخودچی و بنده و یک سری از دوستان پاگرفت و به فضل پروردگار عالم حدود دوازده سال است از عمر این انجمن که به ثبت هم رسیده و روز به روز به نفرات پیشکسوتان اضافه می شود و هرماه به طور مرتب و منظم و با ریاست سرهنگ عظیمی و دیگر عزیزان برگزار می شود و در هر جلسه از کمی و کاستی پیشکسوتان گفتگو می شود و در حل آنها برنامه ریزی می شود و برای آن مشکل فرد یا افراد یا انجمن که اتفاق افتاده تصمیم گیری می شود بیشتر در حل مشکلات کشتی مشهد و استان تقریباً تصمیم گیری می شود تا این ورزش کهن از قوام دوام نیفتد.
اگر نمی توانی بنویسی بگو اگر نمی توانی بمیر.
یا رب برهانیم ز حرمان چه شود
راهی دهیم به کوی عرفان چه شود
همکاری مخلصانه
بنده از بدو تشکیل این انجمن به طور مداوم با این تشکیلات همکاری نزدیک و صمیمانه داشته و با جمع پیشکسوتان کشتی خراسان بزرگ توانسته ایم تا حدودی کمی و کاستی های کشتی مشهد و خراسان رضوی را به صورت مشورت و همکاری های مربیان کشتی بطرف کرده در پیش برد این ورزش مردمی برای نوجوانان و جوانان گامهای موثری برداشته و بنده هم در این مدت با تمام وجود در خدمت پیشکسوتان و کشتی گیران جوان بوده ام از خداوند منان آرزو دارم که توان بیشتر به بنده بدهد تا بتوانم به نحو احسن در این راه برای جوانان استان خدمت کنم و کمی از دین خود را به این جماعت ورزشکار محترم ادا کرده باشم باشد که با همکاری و هم فکری کلیه پیشکسوتان و قهرمانان و پهلوانان سابق این استان در پیشبرد این ورزش مردمی و زیبا کوشا باشیم. تا جوانان قهرمان هر چه زودتر به هدف نهائی خود که جزء قهرمانی و پهلوانی نیست و برای سربلندی این مرز و بوم زحمت می کشند دست پیدا کرده و سرافراز جامعه کشتی باشند انشاء الله.
در مسابقات هیچگاه از حریف ترس به دل راه ندهید.
بزرگداشت از پهلوان وفادار پهلوان ایران در کنارش آزمون و آقای محمدرضا طالقانی قرار دارد.
حیوانات در مسابقه پس از برد و باخت نیاز به نوازش دارند انسان چطور؟
دلتنگـم و دیـدار تو درمـان من است
بی رنگ رخت زمانه زندان من است
حاج ابراهیم آزمون کیست ؟
حاج ابراهیم آزمون مردی از دیار پهناور در خراسان (قوچان) و از کشتی گیران برجسته ایران قریب ۳۵ سال پیش به هنگام گذراندن وظیفه مقدس سربازی در این شهر پس از سرکارستوان شاهپوری سکان مکان کشتی سقز را بدست گرفت و به تعلیم آموزش کشتی گیران چون محمد حسین اردلان- مرحوم خلیل اردلان- تیفور متین- غفور حکمتی- فورالدین یونسی- مسعود بختکی- حمید نوربخش- محمود معماری- عباس خاکی- جهانگیر احمدی- حمید شیخ اسلامی- کریم غوثی- محمد شریف عاقبتی و جمعی از جوانان پرداختند.
آزمون مردی پر تلاش، مدبر، باتقوا و با سجایای اخلاقی و منش پهلوانی بوده و کشتی گیران قدیم و پیشکسوتان امروز همیشه از این مرد به نیکی یاد می کنند یادش گرامی و راهش مستدام باد.
آسان ترین راه برای از بین بردن افتخارات خود ستایی است. (نیچه)
جان بر تن مرد بی ادب زندان است
هر کس که ادب ندارد او حیوان است
از بی ادبی کسی به جایی نرسید
حقا که ادب وظیفه مردان است
خاطره اتفاقات عجیب و غریب برای یک کشتی گیر جوان در اردو
ودر سال ۱۳۴۵ که بنده نفر اول کشتی وزن ۷۴ کیلوگرم انتخاب شده بودم در اردو به سر می بردم و تا آماده برای شرکت در مسابقات قهرمان کشوری در استان آذربایجان شرقی تبریز شرکت کنیم یک روز مرحوم علی ثباتی معروف به تارزان پیش من آمده و گفت فردا باید با چند کشتی گیر که مدعی مسابقه شده اند به دستور آقای محمدیان سرمربی تیم باید شما با آنها کشتی بگیری بنده به آقای محمدیان گفتم چه مسابقه ای آقا، او گفت که باید این مسابقه را شما بدهید چهارنفر هستند که باید با همه آنها با قرعه کشی با یکدیگر کشتی بگیرید روز بعد آقای خادم که نبودند بنده با آقای عاقلتر و نبی نجار کشتی گرفتم و بر آنها پیروز شدم. بنده در کمتر از نیم ساعت دو تا کشتی سنگین گرفته بودم، فخرائی که هیچ کشتی نگرفته و دو نفر که با من کشتی گرفته بودند به او بخشیده و او سرحال ، بنده تقریباً خسته اجباراً کشتی سوم را گرفتم بعد از ده دقیقه فعالیت بدون نتیجه مساوی اعلام شد بعد از یک استراحت کوتاه دوباره من و فخرائی برای بار دوم کشتی گرفتیم که در حالی بود که بنده پنجمین کشتی را در آن روز و مدت کم می گرفتم دوباره بعد از ۱۰ دقیقه تلاش و کوشش بدون نتیجه هر دو نفر مساوی شدیم و به فرمان آقای محمدیان باید برای بار سوم با هم کشتی می گرفتیم هر چه اسرار کردم به ایشان اگر ممکن است کشتی
سوم را فردا بگیریم آقای محمدیان زیر بار نرفت و گفت که باید نتیجه امروز مشخص شود و نفر اول معلوم گردد در این موقع بود که آقای فخرائی به سخن آمد و مردانه گفت آقای محمدیان چرا این کار اضافی را میکنی و ایشان دوبار با من مساوی کرده و نفر اول هم بود بنده تمرینات زیادی ندارم ایشان را به مسابقه ببرید من به ایشان کشتی را می بخشم بالاخره بنده نفر اول شده و جزو تیم خراسان شدم و به مسابقه اعزام شدم.
باید عرض کنم این جریان بدین جا پایان نمی یابد بعد که راهی تهران و تبریز شدیم دوباره آقای محمدیان گفت که آقای خادم در تهران هستند باید شما با او کشتی بگیری وقتی تیم خراسان از مشهد به تهران رسید آقای محمدیان آقای حسین معرب را راهی منزل آقای خادم و تا آقای خادم را خبر کند که در باشگاه راه آهن یک مسابقه با من دارد که هر چه زودتر بیاید که قرار بود عصر همان روز به طرف تبریز حرکت کنیم بعد از چند ساعت آقای معرب به باشگاه راه آهن آمد و گفت که آقای خادم می گویند من امروز کار دارم در تبریز با آقای آزمون کشتی خواهم گرفت این شد که ما حرکت کردیم به طرف تبریز و چشم انتظار آقای خادم بودیم تا به تبریز برسد دو روز که این جریان گذشت و فردای آن روز باید برای شرکت در مسابقات تیم آماده می شد آقای محمدیان به من گفت که تو کشتی نمیگیری ؟ آقای خادم امشب می آید و او در این وزن کشتی خواهد گرفت برو رژیم غذایی خود را به هم بزن چون بنده حدود ۵ کیلو اضافه وزن داشتم و در رژیم بودم و رژیم خودم را شکسته و به خوردن و آشامیدن روی آوردم ولی صبح بود که آقای علی تارزان به اتاق ما آمد و گفت آقای خادم نمی آید شما باید کشتی بگیری در اینجا بود که آه از نهاد من بیرون آمد چون باید برای فردا ظهر بین ۶ تا ۵ کیلو از وزن خودم را کم می کردم چون به گفته آقای محمدیان رژیم خودم را بهم زده و دیگر امید کشتی نداشتم ولی با تعصب و زحمتی که برای این دوره از مسابقات کشیده بودم و با مشورت یکی دو نفر از دوستان شهرستان قوچان که برای تماشای کشتی بنده آمده بودند عزم خودم را جزم کرده بوسیله این دوستان راهی گرمابه شدم و شروع به کم کردن وزن خود شدم چون آن موقع هم نه سونا و نه گرمابه زیاد گرمی در تبریز بود به هر حال بعد از فشار و استرس زیاد و ناراحتی هائی که مربی تیم برای من به وجود آورده بود به هر حال با عشق و عرق وطن پرستی این وزن را کم کرده و در وزن کشی شرکت کرده و با حریفان قدر کشور سر شاخ شده ولی متأسفانه دور اول کشتی را باختم و بعد از آن کشتی که تقریباً وزن کاسته شده از بدنم سرحال شده بودم. در دوره های بعد کشتی چند تا از حریفان خودم را هم بردم ولی متأسفانه به فینال راه پیدا نکردم و در ردیفهای پنجم و ششم قرار گرفته و فقط توانستم چند امتیازی برای تیم جهت مقام تیمی بیاورم. آن سال یعنی ۱۳۴۵ هم برای بنده سال خوبی در کشتی نبود و هم برای تیم خراسان که تیم کشتی خراسان هم آن چنان امتیازی بدست نیاورد، در رده مقامهای اول تا سوم قرار نگرفت به خاطر دارم که آن سال فقط مرحوم صحرائی توانست از تیم خراسان به مقام دوم کشور دست پیدا کند و مدال نقره به گردن بیاندازد تمام این کمی و کاستی و موفق نبودن تیم خراسان بر میگردد به مربی و سرمربی تیم خراسان که اتفاقات زیاد برای تیم کشتی خراسان درست کردن و تیم از شیرازه خودش باشید و ناموفق بود.
ابراهیم آزمون همراه برادران و دو تن از فرزندانشان
اگر می خواهید حاکم بر عالم شوید عقل را حاکم بر خویش گردان. (تولستوی)
ولی در تیم فرنگی که استرسی وجود نداشت و کمی و کاستی نبود تیم خراسان با ۵% امیتاز کمتر از تهران با رشادت و توانمندی به مقام دوم کشور دست یافت و جبران کشتی آزاد را نمود و این قصه انتخابی کشتی بنده در سال ۱۳۴۵ تبریز بود که بدین صورت برای شما شرح دادم.
اگر نمی توانید کلاس خود را اداره کنید بهتر است لااقل خود را اداره نمائید با التماس نمیتوان مربی شد.
گر آب جوی شیرین است ولی کو هیبت دریا
کجا فرزین شه بودن کجا فرزانگی کردن
خاطره کوتاه ورزشی
در یک دوره از مسابقات استانی که بنده هم جزو تیم کشتی قوچان بودم و راهی مشهد می شدیم برای مسابقه در بین راه تیم قوچان برای استراحت و خوردن چائی در رستوران عموی بنده در چناران توقف کردیم در آن رستوران نشسته بودیم که از قضا صحبت از یک پهلوان نامی خوب چناران شد بنام آقای جلال بنی نجار که پدر ایشان هم در همانجا حضور داشت و ازکشتی های پسرش تعریف می کرد و میگفت که پسرم ورزشکار و کشتی گیر پر قدرت و قوی می باشد هر روز جمعه که می شود از مشهد به چناران می آید و اینجا در کشتی با چوخه شرکت می کند و به رسم مسابقه قند را می برد بعد پدر ایشان از من پرسید که شما پسرم را میشناسی گفتم آره ما با هم در یک وزن کشتی می گیرم و در این مسابقه هم شاید با هم سرشاخ شویم که در این موقع آقای بنی نجار شروع به خندیدن کردن و همراهانی که با او بودند آنها هم به تبعیت از او شروع به خندیدن و به صورت تمسخر به بنده نگاه می کردند. که در این زمان عمویم مرا به آشپزخانه و رستوران برد و به من گفت پسرم می خواهی با نبی کشتی بگیری گفتم آره چون بنده هنوز جوان ، خام و ورزیده ای نبودم و تازه به کشتی رو آورده بودم که عمویم ترسیده و مرا با کشتی گرفتن با او منع می کرد و هشدار می داد مبادا با او کشتی بگیرم چون به گفته او خیلی کشتی گیر پخته و زوردار بود این بود که عمویم از این مسابقه با او ترس داشت در همین جا با خودم عهد کردم که باید در مبارزه ای بین من و نبی نجار اگر اتفاق افتاد با تمام توان و انرژی مبارزه کنم. وقتی به مشهد مقدس رسیدیم بنده به حرم مطهر مشرف شدم و از امام خودم مدد خواستم تا مرا کمک کند و من با او مبارزه خوبی داشته باشم و از خنده و تمسخر آمیز پدر و همراهان پدر او خلاص شوم و بر آنها نشان دهم که سکه دو رو دارد در روز مسابقه که همگی در کنار تشک برای تماشای مسابقات نبی نجار آمده بودند منتظر بودم که بلند گوی سالن مسابقات اسم بنده و نبی نجار را خوانده توکل به خداوند بزرگ و مدد از آقا امام رضا (ع) راهی تشک کشتی شده و بعد از چند دقیقه از مبارزه به طرف لنگ آمد که مرا لنگ کند بنده هم فن لنگ را بدل کرده و او را خاک کردم تمام سالن را سکوت برای چند لحظه ای فرا گرفت و بعد تماشاچیان قوچان شروع به تشویق بنده کرده و در سالن غوغائی به پا شد. در همان جا بود که پدرم مرا به آغوش گرفت و به رخت کن آورد و دیدم که اشک شوق در چشمان او حلقه زده است. از خدای خودش تشکر می کند برای این پیروزی که بنده بدست آوردم و من با تمام شوق و ذوق گفتم پدر دیدی چگونه جواب خنده های تمسخر آمیز پدر ایشان و دوستانش را دادم این کمک خداوند بزرگ بود که به من جرأت داد تا پیروز شوم. پدرم که پیروزی و تقریباً غرور جوانانه من را دید گفت پسرم به شما یک نصیحت پدرانه ای بکنم باید بگویم که هیچ موقع از پیروزی زیاد سر مست نباش و از باخت هم هراسی به خود راه نده و حریف را کوچک و حقیر نشمار این شد که آن کلمات گوهر بار پدر را همیشه در ذهن خود داشتم و به آن پند عمل می کردم و همیشه بدون استرس و با توان کوشش خوب کشتی را در مسابقات می گرفتم یادش گرامی و روحش شاد باد. براه افتاد و دیدن که جوان جویا نام چگونه کشتی گرفت و از حریف نهراسید و توکل به خداوند بزرگ و توسل به امام هشتم توانست پهلوان چندین و چند ساله و با تجربه کشتی را بر زمین زند بعد از مسابقه که به رخت کن آمدم پدرم سررسید و مرا در آغوش گرفت و از شادی سر از پا نمی شناخت و از ذوق این پیروزی شروع به گریه کردن و تشکر کردن از خداوند بزرگ نمود بنده هیچگاه از لحظه پر شور و خاطره انگیز سالهای جوانی کشتی را از یاد نمی برم و همیشه با این امید و خاطره زندگی می کنم مخصوصاً که این مسابقه در مقابل پدرم بود و ایشان تماشاچی این رویداد عظیم زندگی یک جوان تازه به ورزش رجوع کرده بود.
و ضمناً پدرم بعد از تشکر و قدردانی از بنده نصیحت پدرانه ای کرد و گفت پسرم هیچوقت از بردن سرمست نباش و از باخت هم هراسی به خود راه نده این بود که همیشه بنده در تمام مسابقات شجاعانه جنگیدم و هیچ وقت هم حریف را هر چند کم تجربه را ضعیف بشمردم یادش گرامی و روحش شاد باد.
مسابقات کشتی باشگاه مشهد نفرات بر روی سکو نفر اول ابراهیم آزمون، نفر دوم جلال بنی نجار، نفر سوم غلامعلی عاقلتر که در حال گرفتن جوائز می باشند.
سعی نکنید در موقع باخت دیگران را مقصر بدانید.
به یاد داشته باشید که هیچوقت برای تماشاچی کشتی نگیرید.
بسم الله است در ورد زبانم به هر عدد
من کلب آستان توأم یا علی مدد
خواهم که در دو وقت به فریاد رسی
اول دم مـمـات و دوم تـه لحـد
بانوی جوانمرد پهلوان خصلت
آخرین باری که با حاج ابراهیم آزمون رو به رو شدیم او هنوز گرد سفر از تهران را بر چهره داشت و این بار نیز وقتی لب به سخن گشود از پیشکسوتان در کشتی یاد کرد که روزگاری در عرصه قهرمانی و مدتی در کسوت مربیگری به ورزش کشتی کشور خدمت کرده و مدتی است که در بستر بیماری به سر می برد، این بار صحبت آزمون به منزله زنگ خطر نبود بلکه او ضمن اظهار تاسف فراوان از بیماری پهلوان علی غفاری از مردانگی بانویی با شگفتی تمام یاد می کرد.
به گفته او دختر غفاری که سالهاست مقیم فرانسه است برخلاف بعضی ها و آنچه که آدم در این دوره و زمانه انتظار دارد با اطلاع از بیماری پدرش با موافقت شوهرش بچه ها را به او سپرده و خود را در اولین فرصت به تهران آمده و از صمیم قلب و در تلاش شبانه روزی با چهره ای خستگی ناپذیر تیمار و مراقبت از پدر را عهده دار شده است.
اگر زندگی پر از اشکال است برای آن است که انسان همیشه به اشکالات مختلف می اندیشد.(امرسون)
آزمون بارها تکرار کرد وقتی فداکاری این بانوی پهلوان زاده را به چشم دیدم از همسایه هایشان شنیدم که این خانم در طول بیست و چهار ساعت زمان اندکی را کنار تخت پدر استراحت می کند و در بقیه مدت به رفع نیازهای بیمار می پردازد و به همه اطمینان داده است تا زمانی که پدر در چنین وضعی باشد او به دور از شوهر و فرزند و زندگی عادی خود در خدمتش خواهد بود و با این ترتیب ثابت کرده است هیچ عاقلی حتی سالها سکونت در کشور با فرهنگی دیگر در زمانه ای که هابیل و قابیل نه در کنار هم بلکه رو در روی یکدیگرند نمی تواند در منش و خصلت کسانی که خون پهلوانان در رگ هایشان جریان دارد اثری داشته باشد.
برترین مردم کسی است که بیشتر سودش به مردم می رسد. (حضرت علی (ع))
به گفته آزمون بروز چنین حالاتی حماسه وار این را در دلها می پرورد که با تمام دگرگونی ها در فرهنگ و رفتارها هنوز مردی و مردانگی و فداکاری به عنوان خمیر مایه اصالت نسل در اجتماع ما خریدار دارد آنچنان که در چنین مواردی تحسین همکاران را بر می انگیزد آفرین بر این شیر زن پهلوان، پهلوان زاده که از خود گذشتگی و نمک شناسی را در معیاری بس ارزشمند به نمایش گذاشته است آنچنان که باید سرمشق بسیاری از مردان باشد.
یادآوری باید عرض کنم همچنان مثل اتفاقات ذکر شده درباره پهلوان وفادار و پهلوان فخرائی نیز از جانب ایشان نیز پی گیری شد و با رفتن به عیادت آن پهلوانان و برنامه ریزی برای معالجات آنان نیز صورت گرفت .
سختی های زندگی را چون سنگ زیرین آسیاب تحمل کنید.
عاقل کسی است که اگر نمی داند بپرسد.
نام چهارده معصوم در یک بیت من
گفته سازم تا بماند یادگار اندر زمن
مصـطفی با سـه محمد با سه علی
جعفر و موسی و زهرا یک حسین و دو حسن
یک پند و تجربه
دوستان – پهلوانان- قهرمانان :
تنها پهلوانی و قهرمانی نیست که انسان را خوشبخت کند. در این مورد چهار عنصر در سازندگی هر انسان مؤثر می باشد.
۱- خانواده ۲- مدرسه (علم و دانش) ۳- ورزش و تلاش ۴- خط اتصال در جامعه با مردم با داشتن ایثار، گذشت، جوانمردی، منش و صداقت.
پایان گفته ها و نوشته ها در پایان : با دعا خود با زبان بی زبانی می خواهم بگویم، خدایا عزیز و با عزت خودت هستی. تمام پهلوانان و قهرمانان و پیشکسوتان و خدمتگزاران به ورزش اجدادی ما را از جمیع بلایات محفوظ و مصون بدار آمین یا رب العالمین.
محمدابراهیم آزمون و فرزند برومندش ساسان
به کمک مشورت سایرین را به همکاری با خود ترغیب کنید. (امرسون)
روایتی دیگر از پهلوان آزمون به نوشته یکی از نشریه های ورزشی استان خراسان
از کشتی خراسان که صحبت می شود کمتر امکان دارد یادی از حاج ابراهیم آزمون نشود. چرا که او سوابق قهرمانی اش امروزه در دوران به اصطلاح بازنشستگی همیشه در کنار و یا در متن ترکیب هیاتهای کشتی آزاد و فرنگی و باستانی و همچنین کشتی باچوخه قرار داشته و دارد و از جمله کسانی است که تمامی حرفه هایش در این عرصه مایه ایجاد و خوش بینی بوده و اثرات غیرقابل انکاری دارد. وی که به مردم داری شهره است دارای خصایص قابل تقدیری است چرا که او همیشه از جمله اولین و معدود کسانی است که دایم به دیدار قهرمانان گذشته و پیشکسوتان می شتابد که با نامهربانی روزگار به حکم خیر طبیعت در بستر بیماری می افتد.
اگر خواهی اندوهگین نباشی حسود مباش.
این واقعیت نه یک و نه دوبار بلکه همیشه به اثبات رسیده است چرا که وی نخستین کسی بود که دیگران را در جریان بیماری و بستری شدن پهلوان بهادری در روستای مایوان قوچان گذاشت و آنگاه معالجه وی را در تهران و کسب سلامتی اش را به دیگران مژده داد با اینکه مدتی قبل در جریان بیماری پهلوان عباس گلمکانی او اولین نفری بود که زنگ خطر را به صدا درآورد و هشدار داد که اگر به داد این قهرمانان گذشته نرسید خراسانیها و خانواده کشتی او را از دست خواهد داد و سرانجام به هر تبدیر و تقدیری که بود با فعالیت همه جانبه و همکاری آقای سرهنگ عظیمی- منوچهر لطیف و مدیر کل تربیت بدنی و مهندس نوروزی شهردار مشهد به دیدار پهلوان گلمکانی شتافت و امکانات معالجه او را فراهم کرد خوشبختانه تلاش ها به ثمر نشست و گلمکانی سلامتی اش را باز گرفت.
جایی که تقوا نباشد آنجا افتخار هم نیست. (پین یان)
در هنگام تمرین و مسابقات سعی کنید که از استرس پرهیز نمایید.
اگر خواهی در وفای تو نخندند با زیر دستان مهربان باش.
حق زنگ در درب زورخانه ها
سازمان تربیت بدنی و هیأت کشتی باستانی و ورزش زورخانه ای در سال ۱۳۸۵ بخاطر چندین سال زحمت فراوانی و شرکت در کشتی های باستانی آزاد و فرنگی و ورزش زورخانه ای جهت حسن اخلاق و رفتار و منش پهلوانی در تاریخ مذکور هیأت وقت کشتی باستانی و تربیت بدنی تصمیم به این امر گرفته و بنده را از نظر کشتی پهلوانی و حسن اخلاق شایسته دانسته و مرا به این حکم و ابلاغ مفتخر گردانید و برای اینجانب حکم زنگ درب زورخانه ای صادر شده و به زورخانه های کشور اعلام گردید تا برای اجرای این افتخار برای اینجانب همکاری نمایند جا دارد که از استاد کریم محمدیان رئیس هیأت وقت کشتی پهلوانی و زورخانه ای خراسان تشکر و قدردانی کنم.
با کمال احترام
زنده را تا زنده است باید به فریادش رسید ورنه بر سنگ مزارش آب پاشیدن چه سود
گــر نـرفــتی خـانــه اش تــا زنـــده بــود خـانه صـاحب عـزا تـا صـبح خوابیدن چه ســود
گـر نپـرســی حــال مــن تــا زنـــده ام بـعــد مـرگـم اشـک و نــالیـدن چــه ســود؟
یادی از پدر و مادر گرامی :
باید عرض کنم که پدرم مردی بود آرام و متین خداپرست، وطن دوست، همسر دار و فرزند پرور، عاشق مردی بود لوطی منش، راستگو، شجاع، خادم و خدمتگزار، نیکوکار و صالح و مردم دوست همیشه در کانون گرم خانواده بوده و هیچگاه در سختی ها و خوشی ها ما را تنها نگذاشت. و اما مادری هم دلسوز و مهربان و وظیفه شناس نسبت به خانواده و فرزندان بود، همه وقت در تربیت و سازندگی فرزندانش کوشش فراوان داشت و در پشت مرد خانواده مثل کوهی استوار بود خدا رحمتشان فرماید و روحشان شاد و باید بگویم که تا حیات دارم و زندگی می کنم همیشه خاک پاک مزارشان را طوطیای چشم کرده و خواهم کرد. خداوند انشاءالله از آنها راضی باشد و آنها را نیز از من راضی و خشنود فرماید آمین.
فرزند شما محمد ابراهیم آزمون
این قانون طبیعت است که هیچ کس به تنهایی نمی تواند خوشبخت باشد بلکه خوشبختی و سعادت را باید در سعادت و خوشبختی دیگران جستجو کرد. (شکسپیر)
دل میرود ز دستم صاحب دلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز
باشـد که باز ببینیـم دیـدار آشـنا را
پایان نوشته هایم
باید بگویم که قبلاً هم ذکر شده بنده به ورزش باستانی و زورخانه و فتوت مردانگی علاقه عجیب دارم زیرا همیشه در زندگی خود از کارهای زیبا و مردم پسند مرشدین، کهنه سواران سود بردم و نصیحت آنان را همه وقت آویزه گوش کردم که پیران را به بزرگی و جوانان را به احترام پندارم و احترام بگذارم.
برای حسن ختام نوشته هائی که مرا به این حال و هوا سوق داده از سخنانی چند از گفتار گرانقدر حضرت مولای متقیان علی علیه السلام اول پیشوای ورزشکاران باستانی و کشتی از نهج البلاغه نقل می کنم. باشد که جوانمردان روزگار ما از گنجینه دانش آن بزرگوار بهره ای چند برگیرند من از زبان قرآن مجید اکنون ترا پندی چند دهم که خوشبختی خویش را در دو جهان بدینوسیله تامین کنی. خداوندا به یگانگی و بیماندی بشناس و تنها بر آستان جلال او پیشانی بندگی بر خاک گزار و خود را با فساد به هلاکت مینداز و روح بی آلایش خود را بیهوده تباه مساز.
زنها و سرمایه دین را به عشق دنیا از دست مده و وجدان خود را در قربانگاه هوس بخون میالای مردم را با دوروئی و دو زبانی ملاقات مکن و بر آنچه می گوئی ثابت قدم و معتقد باش و نیز یک رباعی از پوریای ولی برای جوانان به پایان رساندن عرایضم.
گر بر سر نفس خود امیری مـردی گر بر دگردی خرده نگیری مردی
مــردی نبــود بــه پــای زدن گر دست فتاده ای بگیری مـردی
(از پوریا ولی)
با فقیرترین اشخاص چنان با احترام روبرو شو که گویی در مقابل سلطان هستی (کنتوسیوس)
در مسابقات کشتی کاپ رستاخیز ابراهیم آزمون نفر اول می شود که داور کشتی مرحوم منوچهر لطیف این فضاوت را بر عهده داشته است.