تاریخچه پیدایش کشتی چوخه به قلم رسول بینش

درباره کشتی چوخه و تاریخچه پیدایش آن

✍️برداشتی آزاد از مقاله آقای رسول بینش در سایت شهرآرا نیوز (یکم شهریور ۱۳۹۹)

پهلوان‌های شاهنامه هم همین طور کشتی می‌گرفته اند. این را همه چوخه کار‌ها می‌گویند. آن‌ها معتقدند پیشینه کشتی شان به روزگار باستان می‌رسد، روزگار رستم و سهراب و اسفندیار.

به کشتی گرفتن نهادند سر

گرفتند هر دو دوال کمر

خم آورد پشت دلیر جوان

زمانه بیامد نبودش توان

زدش بر زمین بر به کردار شیر

بدانست کاو هم نماند به زیر

«چوخه» همان «چوخا» ست و چوخا لباس نیم تنه‌ای بوده است که روستایی‌ها از پشم حیوانات خانگی می‌بافتند تا از سرما و آفتاب در امان باشند، درست مثل همین نیم تنه‌هایی که حالا کشتی گیر‌های چوخه کار می‌پوشند. چوخابافی هنوز هم در بخش‌هایی از کشور مرسوم است. البته چوخا‌های امروزی به جای پشم بز و گوسفند، با الیاف کارخانه‌ای بافته می‌شوند، اما همان استحکام قدیم را دارند. اگر استحکام نداشتند کشتی گیر‌ها نمی‌توانستند با کشیدن آن، فن هایشان را روی حریف پیاده کنند.

«کشتی باچوخه» کشتی سنتی و باستانی ایران زمین است. در زادگاه فردوسی هم این شیوه از کشتی گیری هنوز حرف اول را می‌زند. «کشتی با چوخه» اصلا کشتی خراسانی هاست. از مشهد تا قوچان و چناران و درگز و بجنورد و اسفراین و شیروان و آشخانه، جوین و تایباد و تربت جام و همه جا می‌شود گود‌هایی را سراغ گرفت که چوخه‌کار‌ها وقت و بی‌وقت در خاک‌های نه چندان سفت و سخت آن، دست و پنجه نرم می‌کنند. در این میان، گود زینل خان در حاشیه اسفراین چیز دیگری است. گود زینل خان در بین گود‌های کشتی باچوخه حکم ورزشگاه آزادی را دارد و همیشه میزبان قوی‌ترین و نام آورترین پهلوان‌هاست. گود زینل خان یکی از پرسابقه‌ترین گودهای خراسان هم هست. قهرمان‌های فراوانی از خاک‌های نرم این گود، به سکو‌های قهرمانی جهان رسیده اند. برای همین هم گود زینل خان اول بهار محل قرار همه اسفراینی هاست.

⬅️چشمه‌ای که نامش را به گود کشتی باچوخه داده است.

«کشتی باچوخه» سنت ریشه داری است که هر سال، اول بهار، اسفراینی‌ها را به گود زینل خان می‌کشاند تا پهلوان‌های برتر را مشخص کنند، پهلوانانی که خیلی زود اسمشان در همه شهر‌ها و روستا‌ها خواهد پیچید، از سرخس و تایباد گرفته تا گناباد و بیرجند، و از درگز و کلات گرفته تا کلاله و گرگان و تهران. اگر همه مردم ایران تنها سیزدهم فروردین را در کوه و دشت و دامن طبیعت می‌گذرانند، مردم اسفراین سیزده و چهارده‌شان را بیرون از خانه در تپه‌های غربی شهر طی می‌کنند. آن ها، زن و مرد، فرش و سفره و استکان و قوری شان را برمی دارند تا به جای یک روز، دو روز در دامن طبیعت باشند. اسفراینی‌ها همپای دیگرانی که هر سال از سرخس و تربت‌جام و مشهد و قوچان و بجنورد و گرگان و تهران و ده‌ها شهر دیگر می‌آیند، ۱۳ و ۱۴ فروردین را در محلی می‌گذرانند که سال‌ها قبل چشمه‌ای در آن جاری بوده است، چشمه‌ای به نام زینل خان که حالا نامش مانده روی گود.

هیچ کس حتی پیرمرد‌های اسفراینی هم نمی‌دانند زینل خان که بوده و چرا اسمش روی این منطقه مانده است. اثری از چشمه هم نیست. آنچه از چشمه زینل خان باقی مانده گودال بزرگی است که ردیف سکو‌های سیمانی، مثل پله‌های یک ورزشگاه بزرگ، تا پایین گود کشیده شده است.

فرقی نمی‌کند اسفراینی باشی یا مسافری که از شهری دیگر آمده است. گود زینل خان جای مناسبی برای کفش‌های واکس خورده نیست. این چشمه به جای آب، تا دلت بخواهد خاک دارد. خاک نرم همه جا را پر کرده است.

مرد‌های تماشاچی از صبح اول وقت می‌آیند و روی سکو‌ها می‌نشینند، منظم و آرام. زن‌ها هم یا همان بالای گود، جایی که رفت و آمد آسان‌تر است، می‌مانند یا در تپه ماهور‌های اطراف، بساط چای و قابلمه غذا را روبه راه می‌کنند تا مردان خانواده که از تماشا خسته شدند بتوانند گلویی تازه کنند.

در روز‌های مسابقات، علاوه بر سکو‌های سیمانی گود زینل خان که مرد‌ها آن‌ها را پر می‌کنند، تپه‌های اطراف هم پوشیده از خانواده‌هایی است که می‌آیند تا روزشان را در کنار مردانشان شب کنند.

⬅️در گود زینل خان صدا به صدا نمی‌رسد.

جمعیت از صبح زود آرام آرام خود را به بالای تپه می‌رساند، جایی که دورنمای شهر اسفراین، کوه‌های پشت سر و دشت پیش رو را می‌شود با هم دید. ۱۳ فروردین چوخه‌کار‌های اسفراینی در گود با هم رقابت می‌کنند تا پهلوان‌های شهر را برای مسابقات چهاردهم مشخص کنند. ۱۴ فروردین، پهلوان‌های اسفراینی باید با پهلوان‌هایی که از شهر‌های دور و نزدیک اطراف می‌آیند کشتی بگیرند.

برای اهالی «اسفراین» البته هیچ فرقی نمی‌کند. آن‌ها عاشق تماشای کشتی باچوخه هستند و ۱۳ و ۱۴ فروردین را کنار گود می‌گذرانند، هرچند کشتی‌های ۱۴ فروردین کشتی‌های مهم تری است، چون پهلوانان برتر را مشخص می‌کند. برای همین، همه از اول صبح می‌آیند تا جای مناسبی در گود برای خودشان دست و پا کنند. آن‌ها می‌دانند اگر دیر بجنبند، باید مسابقات را در بالای گود تماشا کنند، آن هم ایستاده. البته بالای گود بودن این لطف را دارد که هر وقت بخواهی می‌توانی تماشای مسابقات را رها کنی و چرخی در اطراف بزنی و گلویی تازه کنی. اما وسط گود قرار است مردانی دست و پنجه نرم کنند که فرصتی برای گلو تازه کردن ندارند. آن‌ها هر طور شده باید شانه‌های حریفشان را به خاک‌های نرم وسط گود برسانند. آن وقت شاید بتوانند نفسی از سر آسودگی بکشند.

در گود زینل خان سه رقابت می‌تواند هم زمان برگزار شود. هرکدام از رقابت‌ها داوری دارد و طرف دارانی که چوخه‌کار مورد علاقه شان را تشویق می‌کنند. برای همین است که در تمام روز، در گود زینل خان صدا به صدا نمی‌رسد.

⬅️بهترین کشتی گیر‌ها و جودوکاران همیشه چوخه کار‌ها بوده اند.

شال چوخه‌کار‌ها دورنگ است تا داور‌ها بهتر بتوانند به آن‌ها امتیاز بدهند. حالا در کشتی با چوخه هم مثل دیگر کشتی‌ها اجرای فن است که امتیاز دارد، اما قدیم‌ها این طوری نبوده است. در قدیم ۲ پهلوان آن قدر کشتی می‌گرفتند تا پس از سه بار، سرانجام، پشت یکی شان را دو بار به خاک برساند و کار تمام بشود.

داور‌ها در شروع هر رقابت، گره شال‌ها را محکم می‌کنند. بعد، لبه پایین چوخا را برمی گردانند و پست سر چوخه کار از زیر شال، عبور می‌دهند و می‌کشند تا لبه‌های لباس چوخه‌کار جمع بشود. همین شال و همین لبه‌ها محل اصلی اجرای فن هاست.

با سفت کردن شال، دو چوخه‌کار آماده اند تا با علامت داور، سرشاخ بشوند. آن‌ها دست‌ها را شال چوخای حریف سفت می‌کنند و زور می‌زنند تا بتوانند او را تکان بدهند و متناسب با وضعیت حریف، رویش فن اجرا کنند. دو چوخه‌کار خیلی زود گرم کار می‌شوند، عرق می‌ریزند و هوای غبارآلود گود را نفس می‌کشند.

همیشه بهترین کشتی گیر‌های آزاد و فرنگی چوخه کار‌ها بوده اند. بهترین فنون لنگ، مال چوخه کار‌ها بود. حالا کمتر از فنون اصیل چوخه استفاده می‌شود و شاید بتوان گفت که دیگر چوخه، چوخه‌ی قدیم نیست. آن وقت‌ها چوخا‌ها بلندتر بود. آستین بلندتری هم داشت. خیلی از فن‌ها روی همین لباس انجام می‌شد. وزن کشی هم نبود. حریف شصت وشش کیلویی می‌توانست با نودوشش کیلویی و بیشتر هم کشتی بگیرد.

بر خلاف کشتی آزاد که کشتی گیر‌ها بیشتر روی سر و شانه هم کار می‌کنند، چوخه کار‌ها ایستاده مبارزه کرده و سعی می‌کنند با استفاده از شال حریف و لباسش او را خاک کنند. یعنی شانه هایش را به خاک برسانند. وقت هر کشتی ۵ دقیقه است و اگر در این ۵ دقیقه، هیچ شانه‌ای به خاک نرسد، ۲ پهلوان ۲ دقیقه دیگر با هم رقابت می‌کنند.

⬅️کشتی بهانه‌ای است برای دور هم بودن

کشتی بهانه‌ای است تا چندین هزار خانوار ساعاتی در کنار هم باشند. فروشنده‌های دوره گرد هم این بازار پرمشتری را از دست نمی‌دهند. ۱۳ و ۱۴ فروردین، اطراف گود چشمه زینل خان پر است از فروشنده‌های دوره گردی که همه چیز می‌فروشند.

در اطراف گود، هم شال‌های دست‌باف زنان ترکمن پیدا می‌شود، هم نان‌های روغنی شمال خراسان. صدف‌های دریای خزر و آب نبات بجنورد هم هست. نوشابه‌های خنک و ساندویچ‌های ارزان قیمت هم مشتری خودشان را دارند، اما کاسه‌های آش دوغ شیروان تماشاچی‌های گود زینل خان را وسوسه می‌کند تا نهارشان را هرچه هست، همراه یک کاسه آش صرف کنند.

آفتاب اسفراین حتی در این روز‌های بهاری هم داغ است، اما داغ‌تر از آن، بازار کشتی‌هایی است که تندتند در وسط گود انجام می‌شود. روز که به نیمه برسد و شیب بشود سمت عصر، کم کم پهلوان‌های برتر شناخته می‌شوند. آن وقت تماشاچی‌های سر کیف گود زینل خان، می‌توانند علاوه بر تخمه شکستن و تشویق چوخه‌کارها، به سرگرمی دیگری هم بپردازند. روی سکو‌ها پیش بینی اینکه کدام حریف کشتی را خواهد برد تا آخرین کشتی و رقابت ۲ پهلوان سنگین وزن، پرشور و حرارت ادامه دارد.

⬅️آیین پهلوانی هنوز هم در زمین‌های خاکی زنده است.

کشتی‌ها یک‌سره برگزار می‌شود. هرجور شده تا عصر باید تکلیف هر ۵ وزن روشن بشود. ۵ وزن ۶۶- و ۷۴- و ۸۴- و ۹۶- و بالای ۹۶ کیلوگرم. باید بیش از ۲۰۰ تا کشتی انجام بشود تا در هر ۵ وزن، نفرات اول تا سوم شناخته شوند، اما دلیلی ندارد که تماشاگر‌ها هم از صبح تا عصر، یک سره در گود باشند. آن‌ها می‌توانند لحظاتی از گود خارج شوند و در تپه ماهور‌های اطراف گود، سری به خانواده شان بزنند که همه لوازم اقامت در بیرون خانه را همراه خودشان آورده و آمده اند روزشان را در نزدیکی گود شب کنند.

به گفته آن‌هایی که از دانش پزشکی ورزشی اطلاعی دارند، انرژی‌ای که چوخه‌کار‌ها در همان وقت کوتاه، مبارزه صرف می‌کنند به اندازه یک بازی فوتبال برای فوتبالیست هاست و پهلوان اول کشتی باچوخه‌ در گود زینل خان باید برای رسیدن به این عنوان، در طول یک روز، بیش از ۵ بار پشت حریفانش را به خاک برساند. تنها آن وقت است که می‌تواند قوچی را که برده است بالای سر ببرد.

قهرمان‌های «کشتی با چوخه» البته همیشه قوچ و میش جایزه نمی‌گیرند. گاهی هم یک فرش دست باف یا یک تخته گلیم دشت پهلوان اول از زورآزمایی با حریفان قدر است. در گود زینل خان، چند سالی هم به پهلوان اول‌ها شتر جایزه داده اند که در نوع خودش جایزه بی نظیری است. جایزه‌ها همیشه هم این قدر‌ها چشم‌گیر نیست. گاهی فقط کله قند و مرغ و خروس حاصل چوخه کار‌ها از ساعت‌ها عرق ریزی است. با وجود این، نه فقط در گود زینل خان، که در همه گودها، آن چیزی که چوخه کار‌ها را دور هم جمع می‌کند لذت سرشاخ شدن با حریف‌ها و زورآزمایی با آن هاست. لابه لای همین زورآزمایی‌ هاست که آن‌ها با اصول جوانمردی و فنون فتوت آشنا می‌شوند. چوخه کشتی پهلوان هاست و آیین پهلوانی هنوز هم در این زمین‌های خاکی زنده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *